آسمون همیشه ابری نیست
دریزه کوچولو
درباره وبلاگ


..دریزه دختریست که ناپلئون عاشقش می شود و با هم قرار ازدواج می گذارند اما ناپلئون اورا ترک کرده و به دنبال قدرت می رود.... دریزه در نهایت با مردی ازدواج می کند که بعد ها در مقابل ناپلئون می ایستد... دریزه دختریست که ناپلئون هنگام تسلیم شدن شمشیرش را به او تسلیم می کند! .......................... .......................... سلام به دوستای گلم که هیچوقت فراموشم نمیکنن البته یه سلام هم خدمت بی معرفتا بکنم که کم به ما سر میزنن خب بگذریم خواستم بگم که این وبلاگ رو برا دل خودم ساختم دوس دارم شما ها هم با نظراتون منو همراهی کنین .......................... .......................... اگه بیامو ببینم عزیزایی که لینکن به ما کم لطفی کردن و فراموشمون کردن با کما پوزش حذفشون میکنم البته ناراحت نشینا شما هم دوس جونای من هستین .......................... دوستون دارم(ماهک)

پيوندها
آیزنهاور
نی نی 1371
سمیرا جون
داداش شاهین
مریم جون
داداش آرمین
معصومه جون
شادی جون
داداش هاشم
فاطمه جون
آیدا جون
بیمه پارسیان
دلنوشته داداش مسی
اخبار روز دنیا(پرستو جون)
من تو او
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دریزه کوچولو و آدرس moonlight.LoxBlog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 394
بازدید ماه : 769
بازدید کل : 128574
تعداد مطالب : 28
تعداد نظرات : 230
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


كدهای جاوا وبلاگ






موضوعات
عکس

نويسندگان
ماهک

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
یک شنبه 25 بهمن 1389برچسب:, :: 7:0 :: نويسنده : ماهک

deborah.mihanblog.com

deborah.mihanblog.com

deborah.mihanblog.comولنتاین مبارکdeborah.mihanblog.com

 

 deborah.mihanblog.com

 

ولنتاین مبارک

 
پنج شنبه 21 بهمن 1389برچسب:, :: 17:4 :: نويسنده : ماهک

 

چه کسی می گوید که گرانی اینجاست  ؟

دوره ی ارزانی است 

چه شرافت ارزان

تن عریان ارزان 

ودروغ از همه چیز ارزان تر

آبرو قیمت یک تکه ی نان

وچه تخفیف بزرگی خورده است

قیمت هر انسان....

 
چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:, :: 21:23 :: نويسنده : ماهک

عکسهایی از زمستان 1389 در شهر زیبای خودمون یعنی لاهیجان

وای چه خوشگله



ادامه مطلب ...
 
چهار شنبه 20 بهمن 1389برچسب:, :: 21:13 :: نويسنده : ماهک

 


هر كجا هستم، باشم به درك!

من كه بايد بروم!

پنجره، فكر، هوا، عشق، زمين، مال خودت!

من نمي دانم نان خشكي چه كم از مجري سيما دارد!

تيپ را بايد زد!

جور ديگر اما…

كار را بايد جست.

كار بايد خود پول. كار بايد كم و راحت باشد!

فك و فاميل كه هيچ…

با همه مردم شهر پي كار بايد رفت!

 

بهترين چيز اتاقي است كه از دسته چك و پول پر است!

پول را زير پل و مركز شهر بايد جست! سيد خندان يه نفر! سوئيچم كو!

 


 

 
4 دی 1389برچسب:, :: 22:28 :: نويسنده : ماهک

 

برای اونی که آرزو میکردم خواننده شعرم باشد:

 


 

من هنوز از عطر نفس های تو سر شار سرور

 چشم من ٬چشمه زاینده اشک

 گونه ام بستر رود.

 
کاشکی همچو حبابی بر آب ٬

  در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود.

 

ادامه مطلب یادت نره....

 



ادامه مطلب ...
 
19 آذر 1389برچسب:, :: 23:55 :: نويسنده : ماهک

فراموش

ای یادگار لحظه های زیبا ، به احترام تمام زیبائی های دنیا فراموشت نمیکنم . . .

 


 

زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم

 

اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم.


تو نیز به من آموختی چگونه دوست بدارم

 

اما به من نیاموختی که چگونه تو رو فراموش کنم

 

 

از او که رفته نباید رنجشی به دل گرفت

آنکه دوستش داریم همه گونه حقی بر ما دارد

حتی حق آنکه دیگر دوستمان  نداشته باشد

نمی توان از او رنجشی به دل گرفت

بلکه باید تنها از خود رنجید

که چرا باید آنقدر شایسته ی محبت نباشیم که دوست ما را ترک کند ...

و این خود دردی کشنده است ...

 

 

خیلی ها نفرین میکنن ... تلافی میکنن... اما نه ... نفرین من

... الهی اونی که دوستش داری تنهات نذاره ... تلافی من ....

میرم تا به اون برسی ... سره راهت نباشم ... راستی ... قد من دوست داره ...؟

 

 

حتما برین بخونین ادامه مطلب ...

 

 

 



ادامه مطلب ...
 
9 آذر 1389برچسب:شعر,چت, :: 1:25 :: نويسنده : ماهک

شعرای باحال درباره چت


شدم با چت اسیر و مبتلایش// شبا پیغام می دادم برایش


به من می گفت هیجده ساله هستم// تو اسمت را بگو، من هاله هستم

بگفتم اسم من هم هست فرهاد// زدست عاشقی صد داد و بیداد


بگفت هاله زموهای کمندش// کمان ِابرو و قد بلندش


بگفت چشمان من خیلی فریباست// زصورت هم نگو البته زیباست


ندیده عاشق زارش شدم من// اسیرش گشته بیمارش شدم من


زبس هرشب به او چت می نمودم// به او من کم کم عادت می نمودم


دراو دیدم تمام آرزوهام// كه باشد همسروامیّد فردام


برای دیدنش بی تاب بودم// زفكرش بی خور و بی خواب بودم


به خود گفتم كه وقت آن رسیده// كه بینم چهره ی آن نور دیده


به او گفتم كه قصدم دیدن توست// زمان دیدن وبوییدن توست


زرویارویی ام او طفره می رفت// هراسان بود اواز دیدنم سخت


خلاصه راضی اش كردم به اجبار// گرفتم روز بعدش وقت دیدا
ر


رسید از راه وقت و روز موعود// زدم ازخانه بیرون اندكی زود


چودیدم چهره اش قلبم فروریخت// توگویی اژدهایی برمن آویخت


به جای هاله ی ناز و فریبا// بدیدم زشت رویی بود آنجا


ندیدم من اثر از قد رعنا// كمان ِابرو و چشم فریبا


مسن تر بود او از مادر من// بشد صد خاك عالم بر سر من


زترس و وحشتم از هوش رفتم// از آن ماتم كده مدهوش رفتم


به خود چون آمدم دیدم كه اونیست// دگر آن هاله ی بی چشم ورو نیست


به خود لعنت فرستادم كه دیگر// نیابم با چت از بهر خود همسر


بگفتم سرگذشتم را به « جاوید» // به شعر آورد او هم آنچه بشنید


كه تا گیرند از آن درس عبرت // سرانجامی ندارد قصّه ی چت

ادامه مطلب  شعرش خیلی جالبه یادتون نره



ادامه مطلب ...
 
5 آذر 1389برچسب:, :: 1:17 :: نويسنده : ماهک

با تمام وجود گناه کردم و در تکرار آن اصرار!

اما!

  نه نعمتش را از ما گرفت، نه گناهان ما را فاش کرد!

اگر اطاعتش کنيم چه مي کند؟ 

 

 

مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام عشق می افتد


دوری عشق را شدت می بخشد و نزدیکی قوت


مرد به کرات عشق می ورزد ولی کم


زن به ندرت ولی بسیار


تنها پاداش عشق تجربه عاشقی است

 

ادامه مطلب یادتون نره



ادامه مطلب ...
 
18 آبان 1389برچسب:, :: 12:23 :: نويسنده : ماهک

ای خدای بزرگ

کمکم کن تا وقتی می خواهم درباره ی راه رفتن کسی قضاوت کنم،   

 کمی با کفش های او راه بروم  

 

 ------------------------------------ 

 

یاد گرفته ام که:

1. با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند


2. با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند


3. از حسود دوری کنم چون حتی اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز هم از من بیزار خواهد بود


4. تنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهم 

 

 ---------------------------------------

 

عشق های امروزی
 
 

روزگاريست همه عرض بدن می خواهند

 

 

همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند

 

ديو هستند ولی مثل پری می پوشند

 

 گرگ هايی كه لباس پدری می پوشند

 

 آنچه ديدند به مقياس نظر می سنجند

 

عشق ها را همه با دور كمر می سنجند

 

 خوب طبيعيست كه يكروزه به پايان برسد

 

 عشق هايی كه سر پيچ خيابان برسد

 
13 آبان 1389برچسب:, :: 10:9 :: نويسنده : ماهک